تالین ساهاکیان – آلمان
باز هم در آستانهٔ «روز زمین» قرار داریم، روزی که یادآوری میکند سیارهٔ ما یا بهعبارت دقیقتر، «ساکنان» سیارهٔ ما هر لحظه کفارهٔ زیادهخواهی گونهٔ ما را پس میدهند. بدیهی است که خود ما هم از پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت رابطهٔ مخربمان با طبیعت در امان نیستیم و مستقیم و غیرمستقیم، محسوس و نامحسوس، در مقیاسهای کوچک و بزرگ و حتی خیلی بزرگ، هزینهٔ این سهلانگاریها و کوتهبینیها را پرداخت میکنیم. ما در جاهای مختلف دنیا با کمبود روزافزون منابع طبیعی و از همه مهمتر، آب، روبروییم، آلودگی در بیشتر نقاط دنیا بیداد میکند، هر سال شاهد فجایع طبیعی بیشتریم، نرخ ابتلا به بیماریهای ناشی از انواع آلودگیهای محیطی و تغذیهٔ نادرست رو به افزایش است، پیشبینی میشود که در سالهای آینده با همهگیریهای بیشتر و هولناکتری روبرو شویم…
و با وجود همهٔ اینها، هنوز احترام به طبیعت و محیط زیست، برای ما واژهای مجرد است که اگر چه در سالهای اخیر آن را زیاد میشنویم و چیزی در ما به ما میگوید که لازم است اتفاقی بیفتد، ولی چندان آن «اتفاق» را به زندگی روزمرهٔ خودمان ربط نمیدهیم. ما منتظریم دولتمردان کاری بکنند، صنایع آستینها را بالا بزنند، آدمهای «همهکاره» تغییری ایجاد کنند و البته این تغییر باید بهنحوی صورت بگیرد که شیوهٔ زندگی ما دچار تغییر نشود، خواستههای ما زیر سؤال نرود، تنوعطلبی و مصرفگرایی ما محدود نشود… و این دقیقاً همانجایی است که اشتباه میکنیم. ما بهعنوان مصرفکنندگان، مهمترین حلقهٔ این زنجیریم. حلقههای دیگر زنجیر، چه سیاست باشد، چه اقتصاد و چه فناوری، خودشان را با ما تطبیق میدهند و تا زمانی که متوجه نباشیم رشد جمعیت بشر بزرگترین معضل اقلیمی کنونی است، تا زمانی که به اسراف در غذا، پوشاک، انرژی و کالاهای دیگر پایان ندهیم، تا زمانی که مسئولانهتر گزینههای زندگی روزمرهٔ خودمان را انتخاب نکنیم، تا زمانی که به زبالهسازی بیحدومرز ادامه بدهیم، تا زمانی که با مصرف گوشت و سایر فرآوردههای حیوانی، صنایع ویرانگری مانند دامداری و پرورش حیوانات را سر پا نگه داریم و حتی آنها را بزرگتر و بزرگتر کنیم، هیچ تغییر اساسی مثبتی در اقلیم حادث نمیشود و این سیر بحرانی ویرانی و آلودگی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا زمانی که ببینیم در زمینهٔ طبیعیترین و بدیهیترین حقوق جانداری خودمان مانند آب، خاک، هوا و غذای سالم به نقطهٔ پایان رسیدهایم و راه بازگشتی هم نداریم.
احترام به زمین، همان کارهای کوچک و بهظاهر پیش پا افتادهای است که هر کدام از ما میتوانیم در زندگی روزمره به آنها توجه کنیم:
- خودداری از دورریز غذا
- استفاده از غذاهای گیاهی بهجای غذاهای حیوانی
- خودداری از اسراف در مصرف آب و سوخت
- در صورت امکان، خرید غذاها و کالاهای محلی
- قرض و تعمیرکردن بهجای خریدن
- خرید کالاهای دست دوم بهجای کالاهای نو
- خودداری از انبارکردن وسایل
- استفادهٔ اشتراکی از وسایل و انرژی، مثلاً همسفرشدن در راه کار یا سفر
- در صورت امکان، استفاده از وسایل نقلیهٔ جمعی بهجای وسایل نقلیهٔ شخصی
- استفاده از وسایل نقلیهٔ پاک مثل دوچرخه
- در صورت امکان، استفاده از انرژیهای پاک
- استفاده از کممصرفترین لامپها و وسایل
- استفادهٔ کمتر از مواد شیمیایی
- تا حد امکان، دوری از کالاهای یکبارمصرف و …
در واقع، تنها چیزی که در حال حاضر میتواند حیات روی زمین را نجات دهد، تغییر جهانبینی ماست. ما باید نگاهمان را نسبت به رابطه با زمین و ساکنانش و آیندهٔ خودمان روی این سیاره تغییر دهیم و پارامتر «اقلیم» را که در زمان آغاز «صنعتیشدن» از معادلات زندگیمان حذف کردیم، دوباره به معادلاتمان بازگردانیم و سرنوشت زمین را در هر حرکت کوچک خودمان لحاظ کنیم حتی اگر این حرکت کوچک، بستن شیر آب در زمان مسواکزدن باشد…
و فراموش نکنیم حتی در زمینههایی که نیاز به استراتژیهای کلی و برنامهریزیهای کلان اقتصادی و سیاسی دارند، باز هم ما بدون نقش نیستیم: بهعنوان شهروندان و رأیدهندگان در کشورهای دموکراتیک، خواستهها و اولویتهای ما در تعیین استراتژیهای کلان دولتها و سرمایهگذاران نقش اساسی را بازی میکند. پس از این ابزارها برای ایجاد فشار برای حرکت بهسمت استراتژیهای سازگارتر با اقلیم استفاده کنیم. ساکت نباشیم و خواستههای خودمان را در گوش دولتمردان و سردمداران اقتصادی بریزیم.
سیارهٔ ۴٫۵ میلیارد سالهٔ ما، پر از شگفتی و زیبایی است و هرگز چیزی را از ما دریغ نکرده است، ولی حالا دارد زیر فشار روزافزون هشت میلیارد انسان عمدتاً مصرفگرا کمر خم میکند. شهروندان خوبی برای زمین باشیم. فراموش نکنیم ما خانهٔ دیگری نداریم!